نویسنده: ندی علیوی لعیبی (1)




 

چکیده

منهدم کردن گنبد و بارگاه‌ها، قبور و بناهای اسلامی از زمان حاضر شروع نشده است؛ بلکه این، شیوه‌ای است که جنبش وهّابیت از آغاز جنبش خود آن را در صدر کارهای خود به بهانه تخریب مظاهر شرک قرار داده است و فرزندان نامشروعش چون داعش در پیروی از آنها در پی تخریب شعائر اسلامی برآمده‌اند، از این رو در این مقاله با اشاره به جنایات گروه‌های تکفیری و تخریب بسیاری از بارگاه‌ها و قبور اولیاء در سوریه و بسیاری از کشورهای اسلامی علی‌الخصوص عراق و ارزیابی تأثیرات منفی این جنایات، این نکته را مورد توجه قرار داده که برای رویارویی با جریان‌های تکفیری در تخریب آثار اسلامی بایستی علاوه بر وحدت و همدلی دولتها و ملتهای کشورهای مسلمان بایستی توجه ویژه‌ای به آثار فرهنگی و تاریخی و بناهای اسلامی شود و آنها به یک میراث و ثروتی ارزشمند در میان ملتها و دولتها تبدیل شوند.

پیشگفتار:

هم‌زمان با انتشار پیروان جریانات تکفیری در جهان اسلام، که نمود آنها در سازمان القاعده و گروه‌های مرتبط با آن است، آنها کسانی‌اند که اندیشه‌هایشان را از جنبش وهّابیّت بروز یافته در قرن 18 میلادی می‌گیرند؛ وهّابیّتی که قبرستان بقیع در مدینه‌ی منوّره و حرم امام حسین (علیه السلام) را در کربلاء تخریب کردند، به خاطر اینکه معتقدند مسلمانانی که به زیارت مرقدها و ضریح‌ها و زیارتگاه‌های اسلامی می‌روند کافرند، در زمان حاضر اقدامات تخریبی زیارتگاه‌های اسلامی به صورت گسترده‌تری به راه افتاده و به معضلی تبدیل شده است که وجود تمام بناهای اسلامی را تهدید می‌کند. این معضل، نه تنها بناهای اسلامی، بلکه امنیّت، اقتصاد و ارزش‌های جوامع اسلامی را هم دچار خود کرده است.
این پژوهش از فرضیه‌ای نشأت گرفته که مفادش این است: جریانات تکفیری که بناهای اسلامی را در زمان حاضر تخریب می‌کنند وارثان اندیشه‌ی جنبش وهّابیت و پیروان سلفی‌گری جهادی هستند. این‌ها مسلمانانی را که به زیارت اهل قبور و زیارتگاه‌ها می‌روند تکفیر می‌کنند و آن را شرک به خداوند متعال می‌دانند. جریانات تکفیری در زمان کنونی با توجّه به حمایت برخی سازمان‌ها از آن‌ها و بهره‌برداری از وضعیّت فقر و جهلی که برخی از جوامع مسلمان را در برگرفته است؛ فضای مناسبی را برای محلّ رشد خود یافته‌اند.
پرسش پژوهش این است که: آیا اقدامات جریانات تکفیری در تهدید بناهای اسلامی به تخریب ادامه پیدا خواهد کرد؟ علّت طرح پرسش این است که عقیده‌ی این جریانات تکفیری در مورد بناهای اسلامی شامل قبرها، ضریح ائمّه (علیه السلام) و اولیای شایسته‌ی الهی این است که آن‌ها را ابزارهای شرک به خداوند متعال می‌دانند.
دامنه پژوهش: دامنه این پژوهش مرزهای جغرافیایی منطقه‌ی جهان اسلام خواهد بود.
هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، جلب نظر پژوهش‌گران و تصمیم‌سازان جهت تعیین دقیق حدود و ثغور معضل «تخریب بناهای اسلامی از سوی جریانات تکفیری» است.
اهمیّت پژوهش در تلاش برای قراردادن چارچوب مشخّصی در مسیر حفاظت از بناهای اسلامی در برابر تخریب جریانات تکفیری نهفته است.
ساختار پژوهش دربردارنده‌ی موضوع جریانات تکفیری و تخریب بناهای اسلامی؛ و به جز پیش گفتار و گفتار پایانی، چهار مبحث است. مبحث اول جریانات تکفیری و شکل‌گیری آن‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد. مبحث دوم موضوع تخریب بناهای اسلامی به دست جریانات تکفیری را مورد بحث و مداقّه قرار می‌دهد. مبحث سوم به بررسی تخریب آثار و بناهای اسلامی در عراق به دست جریانات تکفیری اختصاص یافته و بالاخره مبحث چهارم به بررسی تأثیرات منفی تخریب بناهای اسلامی و راه‌های مقابله با آن پرداخته است.

مبحث اول: جریانات تکفیری و نحوه‌ی شکل‌گیری آن‌ها

1-1. شکل‌گیری تکفیر

شکل‌گیری تکفیر به موارد زیر برمی‌گردد:

1-1-1. ابن تیمیه

ابن تیمیه سال 1263 میلادی در «حرّان» (2) متولد شد. در چندین عرصه دارای شهرت شد که مهم‌ترین آن‌ها، فقه، حدیث، عقاید، اصول فقه، فلسفه، منطق و ستاره شناسی است. دیدگاه علما در مورد ابن تیمیه بسیار مختلف است؛ برخی او را به «تجسیم» (3) نسبت داده‌اند؛ شاهدش این گفته‌ی ابن تیمیه است که: دست، ساق پا، پا و صورت صفات حقیقی خداوند متعال و نه مجازی و تأویلی هستند؛ برخی دیگر او را به زندیق بودن (کفر) نسبت می‌دهند؛ چون او قائل است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب یاری و کمک نمی‌شود؛ و برخی دیگر به او نسبت منافق بودن داده‌اند؛ چون بر ضدّ امام علی (علیه السلام) جبهه گرفته است. هرری (4) در مورد او گفته است: ابن تیمیه هر چند دارای شهرت و کثرت تألیف و پیروان است؛ ولی همان‌گونه است که حدیث‌شناس فقیه، ولیّ الدین عراقی، در کتاب خود (5) در موردش گفته است: او در مسائل بسیاری خرق اجماع کرده است. گفته شده تعداد این مسائل 60 تاست که برخی در اصول دین است و برخی دیگر در فروع است که بعضی از عوام و دیگران از او تبعیّت کرده‌اند و دانشمندان معاصر او به سرعت پاسخش را داده و او را بدعت‌گذار خواندند.
ابن تیمیه چندین بار از سوی فقهای معاصرش از دانشمندان مذاهب چهارگانه‌ی اهل سنّت محکوم به زندان شد؛ پس از آن که با او مناظره کردند و در مسائلی که مخالفت با اجماع و ضروریات دین کرده بود؛ مانند صفات الهی، توسّل به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و زیارت؛ پاسخی دندان شکن به او داده بودند. او در نهایت در زندان قلعه‌ی دمشق در سال 1328 میلادی مُرد (6).
سیّدکمال حیدری، در مورد پدیده‌ی تکفیر و تفسیق در نزد پیروان ابن تیمیّه، می‌گوید: منشا این شیوه‌ی رفتاری که ما در واقعیّت زندگی معاصرمان با آن مواجه هستیم؛ ابن تیمیه است. پدیده‌ی تکفیر از او و پیروانش نشأت گرفته که تلاش می‌کنند تا اندیشه‌های ابن تیمیه را در زمان معاصر در «سلفی‌گری مدرن» جهت‌دهی کنند (7).
با وجود انحرافات ابن تیمیه و مخالفت او با اجماع در بسیاری از مسائل؛ همان‌گونه که خود دانشمندان اهل سنّت به این موضوع تصریح کرده‌اند؛ ولی انحراف او به حدّ محمّدبن عبدالوّهاب (که در آینده در موردش صحبت خواهیم کرد) و پیروان او از اعراب «نجد» در تکفیر مسلمانان، اخراج آن‌ها از دین، محکوم کردن آن‌ها به قتل، ربودن اموال و اسارت خانواده‌شان به خاطر مسائلی که فقها آن‌ها را از محرّمات نشمرده‌اند؛ نمی‌رسد؛ تا چه رسد به حکم کفر و جواز قتل. مسلمانان در اعصار و ادوار مختلف بر عمل به این مسائل؛ مانند توسّل، طلب شفاعت و زیارت اتّفاق نظر داشته‌اند (8).

2-1-1. جنبش وهّابیت

«وهّابیّت» نامی است که بر یک جنبش اسلامی سیاسی گذاشته شده است که در منطقه‌ی نجد وسط شبه جزیره‌ی عربی در قرن 18 میلادی به دست محمّدبن عبدالوّهاب (9) و محمّدبن سعود (10) بنا نهاده شده است. آن دو هم قسم شدند تا سلفی‌گری را گسترش بدهند. آغاز کار این دو در درعیه بود. هنگامی که محمّدبن عبدالوهّاب اعلام جهاد کرد. سلسله‌ای از جنگ‌ها را به راه انداخت. نام این جنگ‌ها را «غزوات» گذاشتند. در این جنگ‌ها اموال دشمنانشان از مسلمانان را در شبه جزیره مصادره کردند و نام آن را «غنایم» گذاشتند. در نتیجه‌ی این جنگ‌ها شماری از مسلمانان جان خود را از دست دادند. جنبش وهّابیّت این جنگ‌ها را برپایی حکومت توحید، عقیده‌ی درست، پاکسازی امت اسلامی از شرک، خلاصی از عادت‌‎ها و اعمال عبادی منتشر شده در کشورهای اسلامی برمی‌شمرد و این اعتقادات؛ مانند توسّل، تبرّک جستن به قبور و اولیای الهی را مخالف اصل توحیدی اسلامی می‌دانست (11).
عقاید محمّدبن عبدالوهّاب و مقلّدین او در چهار مورد خلاصه می‌شود: تشبیه کردن خداوند متعال به مخلوقاتش‌، توحید الهی و ربوبی، احترام نگذاشتن او به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و تکفیر مسلمانان. همان‌گونه که در بالا توضیح دادیم، آن‌ها تبرّک جستن و مسح کردن قبور و برگرفتن خاک از آن و طواف کردن بر گرد آن را کفر و انجام دهنده‌ی این‌ها را مرتدّ می‌دانند. وهّابیّون پس از آن که به دنبال تکفیر همه‌ی مسلمانان غیرخودشان رفتند؛ شعار «یا وهّابیت یا شمشیر» را سردادند. محمّدبن عبدالوهّاب گفته است: مردم، مشرک بودند و تنها او، توحید را آورده است. ابن تیمیه خیال می‌کند که در عصری قیام کرده که اسلام و توحید منقرض شده و او توحید را برای مسلمانان به ارمغان آورده است. هرچند بروز و گسترش این مذهب در زمان محمّدبن عبدالوهّاب در قرن هجدهم میلادی است؛ ولی بذر آن پیش از آن در زمان احمدبن تیمیه در قرن 13 میلادی کاشته شده است. محمّدبن عبدالوهّاب اسلام را در پیروان خود منحصر کرده در حالی که در عصر او شمارشان از 100000 نفر تجاوز نمی‌کرده است. بر این اساس، وهّابیون نظریّه پردازان فتاوای تکفیر مسلمانان و کشتن آن‌ها هستند. آن‌ها به کشورهای اسلامی همسایه مانند عراق، حجاز، یمن و شرق اردن یورش بردند؛ و از آنان نقل شده است که با غیرمسلمانان جنگیده باشند یا یکی از بت‌پرستان را کشته باشند. وهّابیون بر خود نام مجاهدین را گذاشته‌اند و خودشان را تنها کسانی می‌دانند که شایسته‌ی نام اسلام هستند؛ زیرا آنان مبلّغان توحید ناب- آن‌گونه که خودشان می‌پندارند- و غیر آن‌ها مشرکان مرتدّ و گمراه هستند (12).

1- 2. گروه‌های تکفیری و پیشرفت آن در زمان کنونی

1- 2- 1. سازمان القاعده

در طی دهه‌ی هفتاد سلفی‌گری به عقیده‌ی انقلابی‌گری سیاسی تبدیل شد و در گوشه و کنار جهان عرب گسترش یافت. منطق ساده و معروف آن‌ها این است که اگر چندین قرن است که ما مسلمانان در همه‌ی جنگ‌ها و عرصه‌های دیگر دچار شکست شده‌ایم، دلیلش دوری ما از خداست. راه حلّ تمامی مشکلات ما در شروع زندگی مطابق با زندگی مسلمانان واقعی نهفته است. برای این که بتوانیم زمینه را برای زندگی همه‌ی مسلمانان بر طبق آموزه‌های دینیشان فراهم کنیم؛ در وهله‌ی نخست باید زمام حکومت را در دهه‌ی کشورهای اسلامی به دست بگیریم و از قدرت حکومت در راستای اجبار مسلمانان غرب‌زده به بازگشت به آموزه‌های دینی حقیقی به کار بگیریم. (13)
فرصت برای ایالات متحّده‌ی آمریکا جهت بهره‌برداری از این گروه‌های سلفی‌گری هنگامی مهیّا شد که اتّحاد جماهیر شوروی سابق در سال 1979 میلادی نیروهای نظامی خودش را جهت حمایت نظامی از نظام کمونیستی افغانستان در برابر کودتای حمایت شده از سوی ایالات متّحده به افغانستان فرستاد. این کودتا از سوی افرادی قبیله‌ای که در پناه محافظت کوه‌ها قرار داشتند صورت گرفت که با اقدامات نظام، مخالف بودند. ایالات متحّده شورشی‌ها را تشویق و مسلّح کرد با این امید که شوروی را به جنگ علیه افغانستان تحریک و وادار کند. به محض حمله‌ی شوروی به افغانستان، ایالات متّحده شتابان به سوی تأسیس جنبش مقاومتی بر ضدّ آن‌ها رفت. بیشترین تعداد ممکن از اسلام‌گرایان عرب فرصت شناخت یکدیگر را داد و به آن‌ها نگرش گسترده‌تری نسبت به جهان عرب بخشید که اگر در وطن‌های خودشان باقی می‌ماندند و همه‌ی عمرشان را در آن جا می‌گذراندند به این نگرش دست پیدا نمی‌کردند و همچنان تلاش می‌کردند تا از قلع و قمع سازمان‌های عربی در حقّ خودشان خلاص شوند (14).
روزنامه‌ی «واشنگتن پست» پرده از روی خبر پژوهشی برداشته است که زیبیگنیو برژینسکی (15) در سال 1979 میلادی پیشنهاد انجام آن را به آژانس اطلاعات مرکزی در مورد گروه‌های اسلامی داده است. از زمان آغاز حمله‌ی شوروی به افغانستان در دسامبر سال 1979 میلادی، برژینسکی پیشنهادی به رئیس جمهور اسبق آمریکا، جیمی کارتر (16)، مبنی بر درگیرکردن تمام توان ارتش سرخ در جنگ نفس‌گیر با گروه‌ها را داد. برژینسکی با ایجاد شبکه‌هایی جهت تبلیغ اسلام در جمهوری تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان (که از جمله جمهوری‌های اسلامی نزدیک به افغانستان هستند)، موافقت کرد. اطّلاعات آمریکا مقادیر زیادی از کتاب‌های اسلامی ممنوع و همچنین برخی از سلاح‌ها به این جمهوری‌ها را وارد کرد. این‌گونه بود که کاربرد اسلحه در جنگ سرد میان واشنگتن و مسکو در کابل شروع شد. آژانس اطّلاعات آمریکا یک واحد ویژه‌ای زیر نظر خودش در فرانکفورت ایجاد کرد که وظیفه‌اش ارتباط با گروه‌های اسلامی و مهاجرین افغانی بود. در این ارتباط‌گیری عناصر خوب آن‌ها گلچین می‌شدند تا در سازمان‌ها و شرکت‌های بین‌المللی که با پاکستان، و یا به گونه‌ای رخنه در افغانستان دارند، مشغول به کار شوند. کار آژانس برای یاری مجاهدین با سلاح و پول تنها محدود نمی‌شد؛ بلکه تلاش کرد تا گروه‌های افراطی مسلمان در خاورمیانه را تشویق کند تا هر کدام که مایل به جهاد هستند را در جنگ مشارکت بدهد. برخی از آژانس‌های آمریکایی غیررسمی که شعبه‌هایی از آن‌ها در همه‌ی پایتخت‌های اسلامی از مراکش گرفته تا اندونزی گشایش یافته است وظیفه‌ی ایجاد سفارت را برعهده گرفته‌اند.
پس از تسلیم شدن شوروی و رفتن آن‌ها از افغانستان در سال 1989 میلادی و پیروزی جنبش طالبان در جنگ داخلی؛ اسامه بن لادن (رهبر سازمان القاعده) به افغانستان مهاجرت کرد تا پادگان‌هایی جهت آموزش نیروها در آنجا بسازد. او شروع به برنامه‌ریزی جهت عملیّات 11 سپتامبر در اواخر سال 1989 میلادی کرد. او با این که می‌دانست ایالات متّحده برای حمله به افغانستان برخواهد گشت؛ ولی به این کار راضی بود؛ زیرا پیش‌بینی می‌کرد که افغان‌ها به زودی وارد جنگ‌های خشن طولانی مدّت با گروه‌های متعصّب خواهند شد؛ همان‌گونه که این کار را هنگام هجوم اتّحاد جماهیر شوروی انجام دادند. با حمله‌ی دوباره‌ی آمریکا به افغانستان، او از حمایت توده‌ی مردم عرب برخوردار خواهد شد؛ زیرا خون آن‌ها بخاطر کشته شدن مسلمانان افغان به دست آمریکایی‌ها به جوش خواهد آمد و در نتیجه سازمان‌های عربی وفادار به ایالات متّحده به دست توده‌ی مردم خشمگین سرنگون خواهند شد؛ و این موضوع به رسیدن مردان القاعده به تخت قدرت در کشورهای کلیدی عربی کمک خواهد کرد. این سیاست در سایه‌ی این استراتژی آن‌ها شکل گرفته است که می‌گوید: دشمنت را که از لحاظ قدرت، از تو برتر است را به انجام کارهایی وادار کن که در آخر کار به اهداف سیاسی تو خدمت کند. آمریکایی‌ها را به حمله به کشورهای اسلامی وادار کن. این جنگ احساسات مسلمانان را برخواهد انگیخت و آن‌ها را در پنجه‌های افراطی‌گری خواهد انداخت و آن‌ها را بر کودتا ضدّ حکومت‌های وفادارشان به ایالات متّحده تحریک خواهد کرد و در آخر سرنگون خواهند شد. پس از سرنگونی این حکومت‌ها، خود اسلام‌گراها خواهند آمد تا حکومت را به دست گیرند (17).
استنلی هوفمن، پروفسور آمریکایی، در مورد انفجارهای تروریستی که در 11 سپتامبر 2011 رخ داد می‌گوید این انفجارها به منزله‌ی نعمتی الهی بر سر نومحافظه‌کاران فرود خواهد آمد؛ زیرا توانستند برنامه‌ها و نقشه‌های قدیمی خود را به اجرا بگذارند.
بر این اساس اشغال افغانستان در نوامبر سال 2001 میلادی برای سرنگونی نظام طالبان و از بین بردن سازمان القاعده، متّهم به انفجارهای ایالات متّحده در 11 سپتامبر 2011 صورت گرفت (18). در گزارش مؤسّسه تحقیقاتی آمریکایی «قرن» در سال 2004 میلادی آمده است: با وجود حمله‌ی آمریکا به افغانستان و دستگیری رهبران القاعده در گوشه و کنار جهان، شبکه‌ی القاعده هم چنان قدرتمند باقی مانده و القاعده در مقایسه با حملات سه سال پیش از 11 سپتامبر، شمار عملیّات‌هایش دو برابر شده است (19). جنبش طالبان برای سازمان القاعده در افغانستان و پاکستان پناه‌گاه فراهم می‌کرد؛ ولی فشار شدید و مداوم بر القاعده در افغانستان قدرت این سازمان را برای مانور دادن و انجام عملیّات در آنجا را تضعیف کرد. بسیاری از راه‌ها و کمک‌ها برای آن‌ها از بیرون بسته و قطع شد. سازمان القاعده دیگر یک سازمان مرکزی به حساب نمی‌آمد. به همین دلیل القاعده به تحریک عناصر و هسته‌های عملیّاتی خفته و غیرفعّال خود در خارج پرداخت(20). پس از اشغال افغانستان و از بین بردن جنبش طالبان، سازمان القاعده به شدّت نیازمند یک مرکز جای‌گزین شد. در این هنگام، اشغال عراق توسّط آمریکا اتّفاق افتاد؛ و این کشور اشغال شده به قبله‌ای برای عناصر سازمان القاعده تبدیل شد. نام «ابومصعب زرقاوی» (21) در عراق مانند نام بن لادن در افغانستان بر سر زبان‌ها افتاد. با وجود کشته شدن او، عراق همچنان سرچشمه‌ی سازمان القاعده است. زیرا یک نسل کامل از عناصر جدید عراقی، عرب و خارجی القاعده در عراق آموزش می‌بینند و از آن جا به کشورهای منطقه و جهان برای تخریب ثبات این کشورها می‌روند. گروه ابومصعب زرقاوی تلاش کرد و توانست موافقت دیگران را برای نامیدن خودشان به «سازمان القاعده در بین‌النهرین» جلب کند؛ همان‌گونه که سازمان تروریستی الجزایری باقی‌مانده از جنگ داخلی‌ای در دهه‌ی 90 خودش را «گروه سلفی تبلیغی و جهادی» می‌نامید و توانست اعتراف رسمی از ایمن ظواهری، قائم مقام بن لادن را دریافت کند و نامش را به «القاعده در مغرب عربی» تغییر دهد (22). چندین سازمان تروریستی تابع سازمان القاعده و گروه‌های سلفی افراطی در کشورهای مختلف جهان اسلام و با نام‌های مختلف وجود دارد. ما در آینده در مورد «سازمان دولت اسلامی عراق و شام» که به صورت اختصاری به «داعش» معروف است بحث خواهیم کرد؛ به این دلیل که به همراه سازمان بزرگ‌تر (القاعده) عملیّات تخریب بناهای اسلامی در عراق (نمونه‌ی پژوهش ما) را انجام داده‌اند.

1- 2- 2. سازمان دولت اسلامی عراق و شام (داعش)

سازمانی مسلّح تروریستی مبتنی بر اندیشه‌ی سلفی‌گری جهادی است. اعضای این سازمان بر طبق عقیده‌شان به دنبال بازگرداندن خلافت اسلامی و اجرای شریعت در عراق و سوریه هستند. رهبر این سازمان در حال حاضر ابوبکر بغدادی است (23). دکتر منصور شمری، کارشناس سعودی در امور گروه‌های افراطی، سازمان دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را نسخه‌ی پیشرفته‌ای از القاعده به ویژه در جنبه‌ی فکری می‌داند؛ امّا با آن در بُعد ظرفیّت‌ها و قدرت‌ها فرق دارد. این کارشناس سعودی به این نکته توجّه می‌دهد که تبلیغات رسانه‌ای باعث حجیم شدن قدرت سازمان دولت اسلامی شده است و در بهره‌برداری از ظرفیّت‌های شبکه‌های اجتماعی و استفاده از تکنولوژی در جذب حامیان و دادن اعتماد به نفس کاذب به خود موفّق بوده است (24).
داعش ثروتمندترین سازمان تروریستی در جهان به خصوص پس از سیطره‌ی آن بر شهر موصل در شمال عراق محسوب می‌شود؛ زیرا جنگ‌جویان دولت اسلامی عراق و شام (داعش) بر 500 میلیارد دینار عراقی (معادل بیش از420 میلیون دلار آمریکایی) از بانک مرکزی شهر موصل دست یافتند.
گونتر مایر، مدیر مرکز تحقیقات جهان عرب در دانشگاه ماینز آلمان، در مورد منابع ثروت‌های داعش می‌گوید: «پشتیبانی مالی کشورهای خلیج فارس که در خطّ مقدّم آن‌ها عربستان سعودی و هم‌چنین قطر، کویت و امارات قرار دارند». او توضیح می‌دهد: دلیل تأمین مالی داعش از سوی کشورهای سنّی‌نشین خلیج فارس، پشتیبانی از جنگ‌جویان جنبش ضدّ بشّار اسد در سوریه است. از طرف دیگر، گونتر مایر به آگاهی عربستان سعودی از خطرات ناشی از بازگشت جنگ‌جویان سعودی داعش به عربستان و امکان شورش آن‌ها بر خود نظام سعودی اشاره می‌کند. گونتر مایر معتقد است که منبع مالی بزرگ، فقط حکومت سعودی نیست؛ بلکه شخصیّت‌های ثروتمند سعودی است.
نفت، دومین منبع مهمّ تأمین مالی داعش به شمار می‌رود. داعش بر چاه‌های نفت در شمال سوریه مسلّط شده و نفت را از راه مرزها به ترکیه منتقل می‌کند. داعش در وضعیّتی قرار گرفته است که می‌تواند به صورت مستقلّ خودش را تأمین مالی کند. همان‌گونه که چارلز لیستر، پژوهشگر مهمان در مرکز بروکینگز در دوحه می‌گوید: «داعش در تلاش است تا برای تضمین منبعی برای تأمین مالی دائم خودش شبکه‌هایی را در جامعه تأسیس کند».
این موضوع از طریق چند نمونه آشکار می‌شود؛ از جمله: عملیّات اخاذی سیستماتیکی که عناصر داعش بر ضدّ بازرگانان کوچک (خُرد)، شرکت‌های بزرگ، شرکت‌های ساخت و ساز و برخی از دولتمردان محلّی در موصل انجام می‌دهد. آن‌گونه که چارلز لیستر می‌گوید: «حدسها و تخمین‌هایی در مورد ضرب مالیات توسّط داعش در مناطق تحت سیطره کاملش؛ مانند: استان رقّه در شمال شرقی سوریه وجود دارد» (25).

مبحث دوم: تخریب بناهای اسلامی به دست جریانات تکفیری

2- 1. تاریخچه‌ی جریانات تکفیری در تخریب بناهای اسلامی

منهدم کردن گنبد و بارگاه‌ها، قبور و بناهای اسلامی از زمان حاضر شروع نشده است؛ بلکه این شیوه‌ای است که جنبش وهّابیت از آغاز جنبش خود از آن پیروی کرده است هرچند که مخالف با امّت اسلامی و تاریخ آن است. در سال 1801 میلادی سعود بن عبدالعزیز بن محمّد بن سعود وهّابی (26) لشکریانی از اعراب نجد را تجهیز کرد و با آن به عراق یورش برد و کربلا را محاصره کرده و با زور و اجبار وارد کربلا شد و در آن جا دست به شمشیر زد. از اهالی آن جا جز کسانی که فرار کرده و یا در مخفی‌گاهی پنهان شده بودند، شخص دیگری نجات پیدا نکرد. او با این کارش فاجعه‌ی کربلا، واقعه حرّه، جنایات بنی امیّه و متوکلّ عباسی را تکرار کرد. قبر امام حسین (علیه السلام) را منهدم کرد و ضریح موجود بر روی آن را کند و همه‌ی گنجینه‌های موجود در حرم را سرقت کرد. گفته‌اند: او اسب خود را در صحن شریف امام حسین (علیه السلام) بست و قهوه را طبخ کرده و در حرم شریف ایشان آن را کوبید (27).
هم‌چنین در سال 1925 میلادی مرقدها و گنبدهای ائمّه‌ی بقیع (علیه السلام) که عبارتند از: امام حسن مجتبی (علیه السلام)، سبط اکبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، امام سجّاد (علیه السلام)، امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام). عملیّات تخریب، منحصر در مرقدهای ائمّه‌ی اهل بیت (علیه السلام) نماند؛ بلکه مجموعه‌ی دیگری از اولیای الهی در مکّه و مدینه را شامل شد؛ شاید از بارزترین آن‌ها: عبدالمطّلب، جدّ پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابوطالب، عموی ایشان و امّ المومنین، بانو خدیجه (علیه السلام) باشند.
حضرت آیت‌الله سیّدمحمّدرضا شیرازی در مورد اجرای عملیّات جریان‌های تکفیری و موضع آن‌ها در مورد ضریح و قبور اسلامی می‌گوید:
"قبرها در مکّه‌ی مکرّمه و مدینه‌ی منورّه حتّی در روزگار خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم وجود داشته است؛ و نشنیدیم که ایشان دستور تخریب آن‌ها را داده باشند یا از زیارتشان نهی فرموده باشند؛ بلکه زیارت قبور بخشی از شعائر مهمّ اسلامی شمرده می‌شود. در مکّه، قبر بانو هاجر، همسر حضرت ابراهیم (علیه السلام) و هم‌چنین پسر ایشان، حضرت اسماعیل (علیه السلام) وجود دارد. بر بالای قبر حضرت اسماعیل هم سازه‌ای وجود دارد که امروز به «حجر اسماعیل» نامیده می‌شود؛ و قبرهای بسیاری از پیامبران دیگر هم وجود دارند. وجود مرقدهای مطهّر نزد مسلمانان منحصر در حجاز نیست؛ بلکه در بیشتر کشورهایشان وجود دارند (28)."

2-2. تخریب بناهای اسلامی در جهان اسلام به دست جریانات تکفیری

تخریب بقعه‌ها و زیارتگاه‌های پیامبران و اهل بیت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و بندگان شایسته‌ی الهی در بیش از یک کشور به ویژه در سوریه، لیبی و تونس به دست جریانات تکفیری تکرار می‌شود.

2-2- 1. سوریه

در سوریه بقعه‌ها و زیارتگاه‌های پیامبران و اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وجود دارد؛ علاوه بر این‌ها قبور صحابه، پادشاهان و مشایخ فرقه‌های صوفی- که سوریه به این‌ها شهره است- هم در سوریه وجود دارد. در سوریه یکی از مزارهای بنیادی شیعه، حرم حضرت زینت (علیه السلام) وجود دارد که بسیاری از شیعیان کشورهای خلیج فارس، عراق و ایران آن را زیارت می‌کنند. زیارتگاه حضرت رقیّه دختر امام حسین (علیه السلام) که نزدیک مسجدجامع اموی قرار دارد؛ دومین مزار مهمّ پس از حرم حضرت زینب (علیه السلام) است. از جمله زیارت‌گاه‌های دیگر شیعیان حرم حضرت سکینه و امّ کلثوم دختران امام حسین (علیه السلام) است (29).
مسلّحین تکفیری تلاش کردند تا به حرم حضرت سکینه (علیه السلام) وارد شده و بر آن مسلّط شوند. تهدیدات پیوسته‌ای هم از سوی تکفیری‌ها نسبت به حرم حضرت زینب و حضرت رقیّه (علیه السلام) انجام می‌شد. در محوّطه‌ی حرم حضرت زینب (علیه السلام) شعارهایی مانند: «به همراه حکومت بشّار اسد خواهید رفت». را می‌نوشتند (30). هم‌چنین گروه مسلّحانه‌ای زیارتگاه محسن پسر امام حسین (علیه السلام) در منطقه‌ی مشهد شهر حلب در شمار سوریه را منفجر کردند (31).
سلفی‌های تندرو از پیروان جبهه‌ی النصره در سوریه، قبر صحابی معروف، حجربن عدی (ره) را نبش قبر کردند. جبهه‌ی النصره زیرمجموعه‌ی سازمان القاعده، در بیانیه‌ای که در مورد نبش قبر صحابی جلیل‌القدر، حجربن عدی در منطقه‌ی عدرا در ریف دمشق، پخش کردند؛ آمده است: فردی به نام حجربن عدی کندی، از اصول شریعت و سنّت خارج شده و از سوی فرقه‌ی رافضیه‌ی (شیعیان) پرستیده می‌شود. عبادتگاه‌ها و مساجدی برخلاف شریعت الهی برای او برپا شده است. هنگامی که مجاهدان ما شهر عدرا را از پلیدی و نجاست نظام کافر پاک کردند؛ برگشتند تا شریعت الهی که به ما سپرده شده است را اجرا کنند. بنابر اصول شریعت و مبتنی بر فتوای اهل علم، گروهی از مجاهدان ما برای حفظ دین و سنّت اقدام به ریشه‌کن کردن شرک نمود یافته در پرستش‌گاه حجربن عدی کردند (32).
هم‌چنین مسلّحین تندرو در سوریه اقدام به منفجرکردن مرقد صحابی جلیل‌القدر، عمّاربن یاسر (ره) در شهر «رقّه» کردند. نوار ویدیویی شماری از مسلّحین را نشان می‌دهد که تکبیرگویان انفجار مرقد را اعلام می‌کنند و آن را قبرستان ارتش سوریه می‌دانند که به طور کامل منهدم شده است (33).
در سال 2012 میلادی در بحبوحه‌ی درگیری‌های سوریه مناره‌ی باستانی مسجدجامع اموی در شهر حلب واقع در شمال سوریه در نتیجه‌ی درگیری‌های چندماهه‌ی در محوّطه‌ی آن به طور کامل ویران شد. مسجد جامع اموی هم که در قرن 8 میلادی مقاوم‌سازی شد و در قرن 13 میلادی بازسازی شد آسیب‌های جدّی دید. هم‌چنین آسیب‌هایی به قلعه‌ی حلب (34) در سپتامبر 2012 میلادی وارد شد. شعله‌های آتش، بخش‌هایی از بازار باستانی حلب با دکّان‌های عتیقه دارای درب‌های چوبی که برخی از آن‌ها قدمت صدها ساله دارند را در خود بلعید (35).
تکفیریون همچنین به مزار حضرت زکریّا که در داخل مسجد جامع اموی قرار دارد آسیب رساندند و تلاش کردند تا کاملاً آن را ویران کنند. در منطقه‌ی «اعزاز» در شمال حلب، تکفیری‌ها ضریح شیخ ریح یکی از مراکز مهمّ صوفی‌ها در شمال سوریه را منفجر کردند و خاکستر آن را در روستایی به همین نام به باد دادند. تلاش چندین باره‌ی تکفیری‌ها برای دسترسی به «مشهد الحسین (علیه السلام)» در منطقه‌ی کوهستانی «جب»، پایین کوه اذاعه ثبت شده است. آن جا زیارت‌گاهی است که در مکانی که سر مبارک امام حسین (علیه السلام) کمی قبل از انتقال دادن آن به دمشق برای اهالی حلب به نمایش گذاشته شد؛ ساخته شده است. این مکان نزد اهالی حلب و همه‌ی مسلمانان از قداست برخوردار است. ده‌ها تروریست در راه رسیدن به این زیارتگاه جهت ویران کردن آن کشته شدند و این زیارت‌گاه آسیب‌های فراوانی دید. قبر شیخ محمّد ادیب حسون پدر مفتی سوریه که از بزرگ‌ترین قطب‌های صوفیه در سوریه است؛ نبش شد. این قبر در باغ مسجد اسامه‌ی بن زیاد در منطقه‌ی «اغیور» نزدیک «باب الحدید» قرار دارد. تکفیری‌ها تلاش کردند تا ضریح شیخ احمد موصلی در باب الحدید را منهدم کنند؛ ده‌ها نفر از اهالی منطقه شتابان ضریح را در برگرفتند و تلاش کردند تا افراد مسلّح را به منفجر نکردن آن قانع کنند. هم‌چنین زیارتگاه شیخ محمّد جرابه در منطقه‌ی صلاح‌الدین هم با خاک یکسان شد (36). زیارتگاه اویس قرنی در شهر «رقّه» و قبر شیخ عقیل، صوفی معروف در شهر «منبج» منفجر و با خاک یکسان شد (37).

2-2-2. لیبی

تکفیری‌ها در لیبی بخشی از ضریح شعاب دهمانی نزدیک مرکز پایتخت (طرابلس) که مردم آن را زیارت کرده و به آن تبرّک می‌جستند را منهدم کرده و به قبر بی‌احترامی کردند. افراطی‌ها در آغاز روز حفره‌هایی را برای منهدم کردن ضریح دیگری متعلّق به عالم صوفی شیخ عبدالسلام اسمر که در قرن 19 میلادی در «زلتین» در 160 کیلومتری شرق پایتخت می‌زیست به کار بردند. کتابخانه و مسجدی که به نام شیخ اسمر بود در معرض تخریب و غارت قرار گرفت. هم چنین ضریح یکی دیگر از اولیای الهی به نام شیخ احمد زروق در «مصراته» در 200 کیلومتری شرق طرابلس منهدم شد (38).

2-2- 3. تونس

در تونس عناصر تکفیری به آتش زدن و تخریب ضریح اولیای شایسته‌ی الهی در تونس روی آوردند. پس از تغییر نظام در تونس در سال 2011 میلادی تعداد ضریح‌های منهدم شده از حدود 30 تا تجاوز کرده بود. از جمله‌ی این‌ها؛ زیارتگاه «سیدی بوسعید باجی» دانشمند صوفی مسلکی که نام او بر روستای مشرف بر خلیج تونس در حومه‌ی شمالی پایتخت گذاشته شده است. این روستا، قبله‌ی گردش‌گرانی است که از کشورهای مختلف دنیا به آن‌جا می‌آیند (39). جریانات تکفیری پس از منهدم کردن زیارت‌گاه‌های اولیای شایسته‌ی الهی که به تصوّف معروف بودند؛ شهروندان را به خودداری از زیارت این اماکن یا تبرّک جستن به آن‌ها دعوت می‌کنند؛ زیرا این کارها را شرک می‌دانند (40).

2-2- 4. بحرین

در بحرین پدیده‌ی ویرانی مساجد و یورش به حسینیه‌ها که برخی از آن‌ها قدمت نزدیک به 1000 ساله دارند؛ تکرار شده است. آمارها اشاره می‌کند که ارتش بحرین با پشتیبانی نیروهای سعودی بیش از 27 مسجد را منهدم کردند؛ برخی از این مساجد، دارای ساخت و ساز کامل و برخی سوله‌های موقّت بودند، که در انتظار گرفتن موافقت رسمی برای ساختن مسجد در آن‌جا بوده‌اند. این مساجد به بهانه‌ی مجوّز نداشتن مورد هدف قرار گرفته بودند. برخی از آن‌ها در شهر «حَمَد» بوده‌اند که متشکّل از 22 خانوار بوده‌اند؛ و نزدیک به 70 درصد اهالی آن شیعه هستند و فقط یک مسجد دارند. علاوه بر این یورش، آن‌ها قرآن‌های موجود در این مساجد را به آتش کشیدند (41).

2- 2- 5. مالی

عناصر گروه تکفیری «جماعت انصارالدین» ده‌ها قبر و بارگاه را در شهر تمبکتو در شمال مالی را منهدم کردند. شهر تمبکو 333 ضریح را دربرداشت که 16 عدد از آن‌ها از طرف یونسکو به عنوان مکان‎‌های میراث جهانی ثبت کردند؛ مانند ضریح «سیدی محمّد بن عمّار» که از جایگاه رفیعی در نزد ساکنان تمبکتو برخوردار است. این گروهها هم‌چنین تهدید به ویران کردن بارگاه‌های دیگر کرده‌اند (42).

مبحث سوم: تخریب بناهای اسلامی در عراق به دست جریانات تکفیری

بسیاری از اعتاب مقدّسه، بارگاه‌ها، قبرها، مساجد، حسینیه‌ها و پرستش‌گاه‌ها در معرض تجاوزهای پی در پی از سوی جریانات تکفیری پس از سال 2003 قرار گرفته‌اند. رژیم سابق در عراق همین جنایت را مرتکب شد؛ هنگامی که بر اعتاب مقدّسه در نجف، آن جا که حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار دارد و به کربلا، آنجایی که حرم امام حسین (علیه السلام) و برادر ایشان حضرت عبّاس (علیه السلام) قرار دارد؛ با هدف انتقام‌گیری از انقلابی‌های انتفاضه‌ی (خیزش مردمی) شعبان سال 1991 حمله کرد. گوشه‌ای از حرم امام حسین (علیه السلام) و حرم حضرت عبّاس (علیه السلام) را تخریب کرده و نزدیک به 100 مسجد، حسینیه و کتاب‌خانه را در مرکز کربلا با خاک یکسان کرد (43).

3- 1. هدف قراردادن مرقد امام علی (علیه السلام)

در نخستین حادثه‌ای که به دست جریانات تکفیری در هدف قرار دادن بارگاه‌ها و نمادهای دینی در عراق به وقوع پیوست؛ در تاریخ 2003/8/29 میلادی و پس از تمام شدن خطبه‌ی نماز جمعه به امامت حضرت آیت الله سیّدمحمّدباقر حکیم و بلافاصله پس از خروج ایشان از صحن امام علی (علیه السلام) و هنگامی که توده‌ی عظیم مردم دور ایشان را گرفته بودند؛ انفجار وحشتناکی رخ داد که به شهید شدن این مرجع دینی و بیش از صدنفر از نماز‌گزاران و زخمی شدن صدها انسان بی‌گناه و بی‌دفاع منجرّ شد. هم‌چنین گروه‌های تکفیری در مناسبت‌های شیعی گوناگون تلاش کردند تا مواد انفجاری، انتحاری‌ها و ماشین‌های بمب‌گذاری شده را در شهر نجف، کربلا و کاظمین منفجر کنند؛ آن‌گونه که در مناسبت دهم محرّم در سال 2004 میلادی در شهر کاظمین، محلّ حرم امام کاظم (علیه السلام) و نوه‌ی ایشان، امام جواد (علیه السلام) و کربلا اتّفاق افتاد. 9 نفر از انتحاری‌ها توانستند خودشان را در مناسبت‌ها منفجر کنند و در اثر آن بیش از 80 غیرنظامی زن و کودک کشته شدند (44). درست است که گروه‌های تکفیری در این حوادث نتوانستند به حرم‌های مقدّس در نجف، کربلا و کاظمین آسیب برسانند؛ ولی این انفجارها تا چند متری حرم‌ها انجام شده بود و این مسأله به صورت آشکارا تلاش آنان برای رسیدن به حرم‌های مقدّس و منفجرکردن آن‌ها را نشان می‌دهد.

3- 2. جنایت سامرّا

شهر سامرّا که 120 کیلومتر از بغداد در جهت شمال فاصله دارد؛ دارای شهرت ویژه‌ای است که این شهر را از شهرهای دیگر عراق متمایز می‌کند. این شهرت به دلیل وجود آستان‌های مقدّسی است که زائران برای زیارت حرم عسکریّین آهنگ آنجا را می‌کنند. این حرم در حدود سال 1875 میلادی ساخته شد و دربردارنده‌ی ضریح امام دهم، امام هادی (علیه السلام)- شهید شده در سال 868 میلادی- و فرزند ایشان، امام حسن عسکری (علیه السلام)- شهید شده در سال 873 میلادی- است. بالای ضریح، گنبد طلاکاری شده و در دو طرف آن، دو مناره‌ی زیبا با ارتفاع 36 متر قرار گرفته است. در کنار ضریح، مسجدجامع امام مهدی (علیه السلام) قرار دارد که گنبدی بر بالای آن قرار گرفته است که سنگ زینت داده شده با کاشی رنگی آن را زینت می‌بخشد. زیر مسجد جامع، سرداب غیبت امام دوازدهم، حضرت مهدی (علیه السلام) قرار دارد. داخل سرداب، درب چوبی مزیّن شده‌ای قرار دارد و بر روی آن نوشته‌ای وجود دارد (45).
حرم امامان عسکری در سامرّا در معرض دو حمله قرار گرفت؛ حمله‌ی اوّل، در 2006/2/22 میلادی صورت پذیرفت. این حمله، گنبد طلایی مورد هدف قرار گرفت که به نابودی کامل گنبد و وارد آمدن آسیب‌هایی با ساختار مقدّس آن منجرّ شد. انفجار دوم در 2007/6/13 میلادی انجام شد و در این حمله دو مناره‌ای که از هجوم اول سالم مانده بودند مورد هدف قرار گرفتند و به صورت کامل از بین رفتند (46). انفجار حرم امامان عسکری به دست گروه‌های تکفیری، حادثه‌ی برجسته‌ای در عراق به شمار می‌آید. حادثه‌ای که نزدیک بود به سبب آن جنگ‌های طایفه‌ای میان شیعه و سنّی به راه بیافتد. این حرم در میان تربت پاک خود علاوه بر دو امام معصوم؛ امام هادی و امام عسکری دو بانوی پاک: حکیمه خاتون خواهر امام هادی و نرجس خاتون مادر امام مهدی (علیه السلام) را دربرمی‌گیرد (47). آیت الله سیّدعلی سیستانی، در مورد آن اتّفاقات می‌گوید: جنایت‌کاران تکفیری که آن تجاوز گناهکارانه بر حرم امامان عسکری را انجام دادند؛ هدفشان این است که از این جنایت برای فتنه‌ی طایفه‌ای گسترده‌ای در عراق، بهانه‌ای درست کنند؛ با این گمان که این فتنه، آن‌ها را به تحقیق اهداف پلیدشان در این کشور عزیز نزدیک می‌کند. آن‌ها همه‌ی این کارها را پس از آن انجام دادند که از شعله‌ور ساختن آتش فتنه در این کشور بیش از دو سال از زمان آغاز اشتغال ناتوان شدند؛ با وجود تمام قتل عام وحشیانه‌ای که در جاهای مختلف به ویژه در شهرهای مقدّس (نجف، کربلا و کاظمین) مرتکب شدند (48). همان‌گونه که رهبری جمهوری اسلامی ایران، امام خامنه‌ای در تاریخ 2007/6/14 میلادی فرمودند: حادثه‌ی انفجار در سامرّا، تنها احساسات شیعه و عموم مسلمانان دوستدار اهل بیت مکرّم پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جهان را جریحه‌دار نکرد؛ بلکه جهان اسلام را در برابر توطئه‌ی بزرگی قرار داد که هدفش برانگیختن جنگ داخلی در عراق و واردکردن ملّت‌های اسلامی در حوادث خونین طایفه‌گرایی است (49).
مسجدجامع که بقایایش در شمال شرق سامرّای جدید وجود دارد. طبقه‌ی بالایی مسجدجامع سامرّا به نام «هاون» در سال 2005 از سوی مسلّحین در معرض تخریب قرار گرفت. بقایای این مسجد در شمال شرق سامرای جدید واقع شده است. این مسجد، بزرگ‌ترین مسجد اسلامی از نظر مساحت است که مستطیلی شکل و دیواری با ارتفاع نزدیک به ده متر دارد که با برج‌های نیم‌دایره‌ای به تعداد 40 عدد پشتیبانی شده و مناره‌ی این مسجد که معروف به «مناره‌ی مارپیچی» است که در 25 متری از دیوار شمالی مسجد و بر محور درب آن و با ارتفاع 52 متر است. دارای یک راه پلّه‌ی حلزونی شکل خارجی که دور آن برخلاف عقربه‌ی ساعت دور زده می‌شود و در پایان به اتاقکی دایره‌ای شکل منتهی می‌شود (50). سازمان یونسکو، مسجدجامع سامرّا به همراه همه‌ی آثار شهر سامرّا که برخی از آن‌ها قدمتشان به پیش از میلاد برمی‌گردد را در لیست میراث جهانی در سال 2007 ثبت کرده است (51). هم‌چنین مرقد صحابی جلیل‌القدر، طلحة بن عبیدالله، در بصره به فاصله‌ی چند روز پس از انفجارهای سامرّا در سال 2007 از سوی گروه‌های تکفیری منفجر شد (52).
جهت تأکید بر دشمنی جریانات تکفیری با مسلمانان از همه‌ی مذاهب، این موضوع را بیان می‌کنیم که در سال 2007 مرقد خلانی، و مسجد شیخ عبدالقادر گیلانی، در بغداد منفجر شد که آسیب‌های فراوانی را به آن وارد کرد.
در استان دیالی بسیاری از مراقد، از جمله: مرقد احمدبن موسای کاظم (علیه السلام)، مرقد حسن به علی الهادی (علیه السلام)، مرقد حسن بن علی الهادی (علیه السلام) و مرقد عون بن علی الهادی (علیه السلام) منفجر شدند. زیارت‌گاه‌ها و مراقد در کرکوک نیز از دست آن‌ها نجات پیدا نکردند؛ مانند: مقام امام علیّ بن موسی الرضا (علیه السلام) (53) و زیارتگاه شیخ صالح در کرکوک (54).
استان الانبار هم شاهد اقدامات تخریبی گسترده بود که پس از 2003/4/9 میلادی برای همه‌ی مراقد دینی، گنبدها و شماری از مساجد اتّفاق افتاد. در خطّ مقدّم آن‌ها، مقام حضرت خضر و مناره‌ی شهر «عانه» قرار دارد (55). این مناره، از جمله مناره‌های باستانی عراق است که به قرن 12 میلادی برمی‌گردد. باستان‌شناس، دکتر عبدالعزیز حمید معتقد است که این برج، برج قدیمی و برای دیدبانی و چند قرن پیش از اسلام بوده است که بعدها در گذر دوران اسلامی به عنوان مناره‌ای برای مساجد بکار رفته است. این برج، بنای باشکوه جهانی است که هیچ نظیری در همه‌ی جهان برایش نیست (56).

3-3. منهدم کردن بناهای باشکوه اسلامی در موصل

پس از سیطره‌ی سازمان داعش بر استان نینوا، واقع در شمال عراق در ژوئیه‌ی سال 2014 میلادی، سازمانی به نام «دولت اسلامی» تصاویری را نشان داد که عملیّات منهدم کردن و منفجر کردن مجموعه‌ای از قبرها، ضریح‌ها و عبادت‌کده‌ها در استان نینوا به دست عناصرش را نشان می‌داد.
این سازمان در صفحه‌ی خود در شبکه‌ی اجتماعی تویتر گزارشی مصوّر را تحت عنوان: «گزارشی از منهدم کردن گنبدها و بت‌ها در ایالت نینوا» به نمایش گذاشته است که افراد مسلّح این سازمان بر بیشتر مناطق آن سیطره یافته‌اند. از بارزترین زیارت‌گاه‌هایی که مطابق با آنچه در تصویر ظاهر شده منفجر شده است؛ ضریح شیخ فتحی، قبر البنت، قبر و بارگاه قطب صوفیان و احمد رفاعی بوده است. این زیارتگاهها به وسیله‌ی بولدوزرها تخریب شده است. به موازات این تصاویر، بمب‌گذاری و انفجار مساجد شیعی در موصل و دو حسینیه‌ی جواد و قدو در تلعفر و حسینیّه‌ی قبّه در وسط موصل را نشان داده است. (57) هم چنین افراد مسلّح در 2014/6/25 با مواد منفجره مقام امام عبّاس در روستای «کبه» در 10 کیلومتری شمال موصل و دو حسینیه در روستای شریخان علیا و سفلی در 15 کیلومتری شمال موصل را منفجر کردند. در 2014/7/4 مرقد «عبدالله بن عاصم بن عمربن الخطاب» با تعدادی از بمب‌های دست‌ساز در جنوب شرق موصل منهدم شد (58). شبه نظامیان داعش در 2014/7/24 اقدام به بمب‌گذاری در مسجد و مرقد یونس نبی (علیه السلام)، به عنوان بارزترین نمادهای تمدنی و دینی در شهر موصل کردند. در 2014/7/25 مقام حضرت علی اصغر پسر امام حسن (علیه السلام) که در همسایگی مسجد و مرقد یونس نبی (علیه السلام) واقع شده، منفجر شد (59). شبه نظامیان داعش همچنین در 2014/7/25 اقدام به انفجار مسجد شیث نبی (علیه السلام) در مرکز شهر موصل کرده و به فاصله یک روز بعد از آن مرقد و مسجد یونس نبی (علیه السلام) به وسیله مواد منفجره منهدم شد. آن‌ها مرقد امام ابوعلی را نیز ویران کردند (60). آن‌ها مرقد و ضریح جرجیس نبی (علیه السلام) واقع در غرب موصل را که سومین مورد تروریستی بعد از انفجار محسوب می‌شود در کمتر از بیست و چهار ساعت پس از غارت منفجر کردند. (61) تروریست‌های داعشی مقام دانیال نبیّ در منطقه‌ی حضیره‌ی الساده در غرب شهر موصل و مرقد باستانی امام ابوالقاسم یحیی واقع در منطقه‌ی شفا در غرب موصل را منفجر کردند. (62) آن‌ها مقام حضرت زینب (علیه السلام) در سنجار در غرب موصل را منفجر کردند (63). ساکنان محلّی از بمب‌گذاری در مناره‌ی «حدباء» که موصل با آن شناخته می‌شد و هویّت نخست آن در منطقه‌ی جامع کبیر در غرب شهر بود؛ خبر دادند. برخی از شهروندان تکبیرگویان بیرون آمدند تا در برابر آن عناصر بایستند و آن‌ها را از منفجر کردن مناره و مسجد منصرف کنند حتی آن‌ها با برخی از عناصر تروریستی پس از آن که شبه نظامیان داعش پاسخ به فریادهای آن‌ها و متوقف کردن عملیّات انفجار را ردّ کردند با آن‌ها درگیر شدند (64).

مبحث چهارم: تأثیرات منفی تخریب بناهای اسلامی و راه‌های رویارویی با آن

4- 1. تأثیرات منفی مترتّب بر تخریب بناهای اسلامی (65)

4- 1-1. تأثیر تاریخی- تمدّنی

مرقدها، بارگاه‌ها در ارتباط با شاخصه‌های تاریخی است؛ زیرا این‌ها دربردارنده‌ی نشانه‌های میراثی و معماری و فنون ریاضی است که قابل قیمت‌گذاری نیست. تجاوز به این‌ها و نابودکردنشان در حقیقت جنایت علیه میراث تمدّنی و تاریخی بشریّت است.

4- 1- 2. تأثیر دینی، معنوی و روانی

تجاوز به بناهای اسلامی، مراقد و بارگاه‌ها، تجاوز به ارزش‌های دینی و معنوی و روانی و هر باور و اعتقادی از مذاهب اعتقادی است. مسلمانان هیچ روزی به صاحبان بارگاه‌ها و مراقد بر این اساس که آن‌ها خدا یا شریکان خدا هستند؛ نگاه نکرده‌اند؛ بلکه این مکان‌ها جاهایی برای عبادت و توحید هستند، پیروان این‌ها بر این اعتقادند که اولیای شایسته‌ی الهی، صاحبان آن مراقد، عنوان و نماد عبادت و توحید بوده و مردمان درستکار، مؤمن و دعوت کنندگان به عبادت خداوند متعال و وحدانیّت او بوده‌اند. این اعتقاد مخصوص مسلمانها نیست؛ در مصر، بتها و اهرام هم‎چنان سرپا هستند؛ و با این وجود مصری‌ها هیچ‌وقت آن‌ها را تقدیس نکرده و فراعنه را نمی‌پرستند. در خاورمیانه و اروپا، همچنان بسیاری از بت‌هایی وجود دارند که نماد خدایانی بوده‌اند که مورد پرستش ملّت‌های گذشته قرار می‌گرفتند؛ مانند: بعل، مینروا، دیانا، زئوس و بسیاری دیگر؛ امّا این ملّت‌ها پیشرفت کرده و این بت‌ها و نمادها را بخشی از دارایی‌های باستانی و تاریخی خود دانسته و هیچ‌گاه نگاه خدایان به آن‌ها ندارند.

4- 1- 3. تأثیر اقتصادی

بناهای اسلامی فی حدّ نفسه به حکم بازدید آن‌ها از سوی مسلمانان و غیرمسلمانان منبعی از منابع درآمد اقتصادی را تشکیل می‌دهند. علاوه بر این، این بناها فعّالیّت تجاری را در مناطق استقرار خود را تحریک کرده و به حرکت وامی‌دارند. اغلب ساکنان این مناطق با درآمد حاصل از فعّالیت‌ تجاری در آن زندگی می‌کنند. هنگامی که جریانات تکفیری اقدام به منهدم کردن این آثار و بناهای اسلامی می‌کنند؛ حالتی از ناامنی در آن مناطق را نتیجه خواهد داد؛ علاوه بر این، تخریب مزار و بارگاه نیاز به مدّت زمانی برای بازسازی دارد؛ و این مسأله منجرّ به توقّف بازدیدکنندگان از دیدن این اماکن می‌شود و به نوبه‌ی خودش رکود فعّالیت تجاری برای ساکنان آن مناطق را در پی دارد.

4- 1- 4. تأثیر اجتماعی

تجاوز و آن هم به این شکل وحشیانه‌اش، به بارگاه‌ها و مزارها بحرانی اجتماعی را به وجود می‌آورد که از جمله نتایج آن ایجاد حالتی از تنش و بی‌ثبات کردن امنیّت اجتماعی است. این بحران اجتماعی همه‌ی عوامل نهفته و ساختگی مانند طایفه‌گرایی و تعصّب دینی را تحریک می‌کند. بر این اساس جریانات تکفیری در پشت پرده‌ی اقدامات تروریستی خود بر ضدّ عبادت‌کده‌ها و آرام‌گاه اولیای الهی و بارگاه‌های مقدّس، هدف برانگیختن وحشت و نهی مردم از انجام آیین‌های دینی خود و تحریک جنگ طایفه‌ای را دنبال می‌کنند.

4- 1- 5. تأثیر امنیتی

تداوم در انجام اقدامات جریانات تکفیری در تخریب آثار و بناهای اسلامی، تهدیدی نه تنها برای امنیّت مسلمانان فقط بلکه تهدیدی مستمرّ برای صلح، امنیت و ثبات بین‌المللی به حساب می‌آید؛ زیرا جهان اسلام در با اهمیّت‌ترین و پرکشمکش‌ترین مناطق جهان واقع شده است.

4- 1- 6. تأثیر ارزشی

کارهایی که جریانات تکفیری به هنگام منهدم کردن برخی از بارگاه‌ها انجام می‌دهند؛ بر ارزش‌های جامعه تأثیر می‌گذارند؛ به عنوان نمونه، اقدام به نبش قبر از سوی این جریان‌ها و به همراه بردن بقایای پوسیده‌ی صاحبان قبور در پاکت‌های زباله و دفن آن‌ها در جاهای ناشناس به بهانه‌ی توحید؛ کار زشت و زننده‌ای است. صرف فکر کردن در موضوع «نبش قبر» همه‌ی احساسات و وجدان بشری را به تنفّر و انکار می‌کشاند؛ و بطور همزمان این اعمال نامتمدنّانه، از راه عادت کردن برخی از افراد ناسالم جامعه به این کارها و انجام آن‌ها ارزش‌های نامتمدنّانه‌ای از خود در جامعه تراوش می‌کند.

4- 2. چگونگی رویارویی با جریان‌های تکفیری (66)

4- 2- 1. اعلام جنایت ضدبشری بودن پدیده‌ی تخریب بارگاه‌ها و مشاهد دینی از سوی انجمن‌ها، سازمان‌های بین‌المللی؛ تعقیب قانونی جنبش‌های تجاوزگر تندروی که این نوع از تروریسم را از طریق فتاوایی که به تخریب بارگاه‌ها تشویق می‌کند یا تأمین مالی آن‌ها یا پیاده‌سازی اهداف آن‌ها و یا تشویق آن‌ها مرتکب می‌شوند.
4- 2-2. پرداخت غرامت از کشورها به ویژه کشورهای مهد پرورش این تروریست‌ها و مدارس آن‌ها و تأمین کنندگان مالیشان به عنوان انجام واجب دینی، اخلاقی و قانونی، به خاطر محدودکردن وجود و حرکت دشمنان انسانیّت و صلح و کسانی که جنایات دردناکی را در حقّ مخالفین خود در عمل و اندیشه مرتکب شدند و تصویر اسلام حنیف را از راه اجبار مردم به تبعیّت کردن از اعتقادات تکفیری آن‌ها تحریف کردند و بد جلوه دادند.
4- 2- 3. دعوت از کشورها، دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی و سازمان‌های جامعه‌ی مدنی برای ایجاد کارگروه جهانی بزرگ و جدّی برای از بین بردن انگیزه‌های رشد خشونت، تنفّر و جنایت فردی و اجتماعی؛ مانند: فقر، بیماری، جهالت، خودکامگی، ستم، سرکوب، بیکاری، قلع و قمع، بردگی، بهره‌کشی و ...
4- 2- 4. تشویق ابزار رسانه‌ای جهت خودداری از انتشار متحتوای رسانه‌ای دعوت کننده‌ی به افراطی‌گری و خشونت؛ و درخواست از مؤسّسات جامعه‌ی جهانی و سازمان‌های ویژه، جهت نظارت بر شبکه‌های ماهواره‌ای، زمینی و رادیویی، پایگاه‌های اینترنتی، موسّسات و کلوپ‌های رسانه‌ای و فرهنگی، کتابخانه‌ها، روزنامه‌ها و مجلّاتی که مروّج اندیشه‌های تکفیر، تنفّر و خشونت از راه پخش خطبه‌های سران تروریسم و رهنمودهای آن‌ها که دیگران را به کشتن مردم، منفجر کردن ماشین‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و بازارها و از بین بردن زیرساخت‌های زندگی اجتماعی ایمن و آرامش‌بخش یا پخش تصاویر شکنجه، بریدن سرها در سی‌دی‌ها و فیلم‌ها یا فروش کتاب‌ها، روزنامه‌ها و مجلّاتی که در خدمت آن جنبش‌های تروریستی هستند تشویق و تحریک می‌کنند.
4- 2- 5. درخواست از مراکز فتوا، نشست‌های فقهی و مؤسّسات دینی- از همه‌ی مذاهب اسلامی- جهت صدور فتاوای شفّاف و صریح در مورد حرمت حمله به بارگاه‌ها و مراقد پیامبران، ائمّه، اولیا و دانشمندان و جنایتکار دانستن هرکسی که با زبان یا دست یا به هر شکل دیگر به زائرین این مکان‌ها ستم می‌کند. و هم‌چنین بهره بردن از بیانیه‌های روحانیت در برانگیختن افکار عمومی بر ضدّ تکفیری‌ها؛ به عنوان نمونه، عبدالله ناصر حلمی، دبیرکل اتّحادیه‌ی جریان‌های صوفی‌گری در دانشگاه الازهر، نقد و بررسی فتاوای ابن تیمیه و محمّدبن عبدالوهاب جهت خشکاندن سرچشمه‌های تکفیر را خواستار شد؛ به دلیل این که جریان‌های تکفیری اندیشه‌های خود را از ابن تیمیه و فتاوا و اندیشه‌های محمّدبن عبدالوهّاب گرفته‌اند که معتقد به این باورها را به تکفیر جامعه منجرّ می‌شود.
4- 2- 6. مبارزه با هر ایدئولوژی‌ای که به تکفیر دیگری دعوت می‌کند و تشویق به خشونت کرده و جنایات تروریستی را مجاز می‌شمارد؛ و تأکید بر اهمیّت نشر ارزش‌های نیکوی انسانی و شیوع روحیه‌ی تسامح و همزیستی.
4- 2- 7. دعوت کردن همه‌ی کشورهایی که از جنگ قدرت میان اجزای سیاسی آن‌ها رنج می‌برند به یکپارچگی در جلوگیری از خطر مشترکی که تاریخ مشترک آن‌ها که در بناها و آثار اسلامی شامل بارگاه‌ها و ضریح‌ها نمود یافته است.
4- 2- 8. دولت‌ها در کشورهایی که در معرض تهدی جریان‌های تکفیری قرار دارند؛ باید به سازماندهی دوباره‌ی نیروهای نظامی و امنیّتی خودشان روی بیاورند و از فرماندهان شایسته که قدرت رویارویی مسلّحانه با جریان‌های تکفیری داشته باشند. و هروقت مصلحت ایجاب کرد از جامعه‌ی بین‌المللی تقاضای پشتیبانی نظامی و لوجستیکی کند.
4- 2- 9. کاستن از مشاجره‌ی طایفه‌ای؛ نکته‌ای که آب به آسیاب جریان‌های تکفیری می‌ریزد. جریان‌های تکفیری نمی‌تواند در کشورهایی که طوایف و مذاهب دینی آن‌ها با همزیستی مسالمت‌آمیز دارند اقدامات تروریستی انجام دهند.
4- 2- 10. رفتن به سوی مهار خشم مردی بر ضدّ دولت‌های مرکزی از راه طرح‌های واقعی که قابلیّت اجرا در واقعیّت را دارند. این خشم‌ها تجزیه‌ی حکومت به دست عناصر تروریستی را آسان می‌کند. این جریان‎‌های تکفیری در صورت نبودِ بسترهای داخلی کمک کننده به تحقیق اهدافشان، نمی‌توانند در واقعیت کاری از پیش ببرند.
4- 2- 11. حمایت از میراث انسانی و آثار آن در گرو وجود سازمان‌های بین‌المللی است. پس به ناچار باید از موضع‌گیری محکوم کننده‌ای که توسّط سازمان‌های جامعه‌ی بین‌الملل مانند: شورای امنیت، سازمان عمل اسلامی، سازمان آموزش، علوم و فرهنگ (یونسکو) و دیگر سازمان‌های جامعه‌ی بین‌الملل ابراز می‌شود؛ در برابر اقدامات تروریستی در حقّ آثار و بناهای اسلامی به عنوان میراثی انسانی که فقط به مسلمانان اختصاص ندارد بلکه مختصّ تمام جوامع انسانی است؛ بهره‌برداری کرد. بلکه باید از جامعه‌ی بین‌الملل را به گرفتن مسئولیّت حمایت از بناها و آثار و مبارزه با جریانات تکفیری فراخواند.
4- 2- 12. چنان‌چه ساکنان مناطقی که آثار و بناهایش در معرض تخریب به دست جریانات تکفیری قرار دارد؛ به درجه‌ای از آگاهی نسبت به اهمیّت آثارشان در عرصه‌ی میراث ملّی و جهانی برسند؛ ما در برابر ساکنینی قرار خواهیم داشت که در برابر افراد مسلّح جریانات تکفیری محکم خواهند ایستاد؛ آن‌گونه که در حادثه‌ی مناره‌ی حدباء در موصل شاهد آن بودیم؛ هنگامی که تروریست‌ها اقدام به بمب‌گذاری در آنجا کردند و آماده‌ی منفجرکردن آن بودند که زنجیره‌ی انسانی توسّط اهالی برگرد مناره مانع منفجرکردن آن شد. پس بر دولت‌ها و کشورها واجب است که حسّ میهن‌پرستی به اهمیّت آثار آن و حاکی بودن آن‌ها از تاریخ ملّی خودشان را در مردم خود رشد دهند. تأکید می‌کنیم که ما در آینده ساکنان مناطقی که در معرض این مصیبت و فاجعه قرار خواهند گرفت را در وضعیّتی خواهیم دید که آن‌ها خودشان به حمایت از آثارشان به صورت کلّی و آثار اسلامی به عنوان جزیی از آن آثار خواهند پرداخت.

گفتار پایانی

جهان اسلام و جهان بشریّت اکنون به سازمان‌های مسلّحی به حساب مسلمانان مبتلا شده است؛ مانند سازمان القاعده و گروه‌های مرتبط با آن. عقیده‌ی آن‌ها بر مبنای تکفیر دیگران به دلیل رفتن آن‌ها به زیارت اهل قبور و بارگاه و دیگر نمادهای دینی و تاریخی خود استوار است. بر این اساس می‌بینیم که این جریان‌های تکفیری آثار اسلامی را در هر نقطه از مناطق جهان اسلام تخریب و منهدم می‌کند. چنان‌چه جهان اسلام و جهان انسانی نتواند جلوی کار این‌ها را بگیرد و آنان را متوقّف کند؛ ما در آینده خودمان را در برابر حقیقت دشوار و تلخی برایمان خواهیم یافت و آن، از بین رفتن همه‌ی نشانه‌ها و آثار تاریخی به ارث رسیده به مسلمانان در کشورهایشان است.
در این پژوهش تأثیرات منفی پدید آمده از کار تخریب آثار اسلامی، شامل تأثیرات تاریخی، تمدّنی، دینی، روحی و روانی، اجتماعی، امنیّتی، اقتصادی و ارزشی تبیین شده است. پس از تبیین آن تأثیرات منفی، مجموعه نکاتی پیرامون چگونگی رویارویی با جریان‌های تکفیری در تخریب آثار اسلامی و درمان آن مطرح شده است. این درمان از انسان معمولی در جامعه آغاز می‌شود؛ از راه آگاه کردن او به اهمیّت آثارها و بناهایی که از اجداد آن‌ها به حکومتی که مسئولیّت محافظت از سرزمین وطن با همه‌ی ثروت‌های آن و از جمله: ثروت‌های باستانی و بناهای اسلامی به عنوان جزیی از آن‌ها بر عهده‌ی آن دولت است. این مهمّ را باید از راه تحقّق صلح و همبستگی میان مؤلّفه‌های مختلف و تشکیل دهنده‌ی جامعه و حفظ امنیّت ایجاد کرد. در آخر باید گفت: مسئولیّت حفاظت از آثار ملّی در کشورهای مورد تعرّض به عنوان یک میراث انسانی برعهده‌ی جامعه‌ی جهانی با سازمان‌های مختلف آن است.

پی‌نوشت‌ها:

1. کارشناسی ارشد علوم سیاسی و پژوهشگر وزارت آثار باستانی- عراق
2. شهری است که الآن در جزیره فرات مابین ناحیه خابور و فرات در داخل مرزهای ترکیه نزدیک مرزهای سوریه قرار دارد.
3. قائل به جسمانیّت خداوند متعال.
4. «المقالات السنّیة فی کشف ضلالات أحمد ابن تیمیة».
5. «الأجوبة المرضیة علی الأسئلة المکیّة».
6. به نقل از خالد بغدادی، آفة العصر الوهّابیة و السعود، قصّة التحالف المشئوم، صص 270- 271.
7. سیّدکمال حیدری، التکفیر و التفسیق فی تراث ابن تیمیّه و أتباعه، گفتگویی با سیّدکمال حیدری، پایگاه رسمی مرجع دینی سیّدکمال حیدری، http://alhaydari.com/ar/2011/10/13842
8. خالد بغدادی، منبع پیشین، ص 271.
9. محمّدبن عبدالوّهاب (1703 م- 1791م) در عینیّه وسط نجد نزدیک شهر ریاض در عربستان سعودی در خانواده‌ای که شماری از روحانیون مذهب حنبلی منسوب به آن هستند به دنیا آمد؛ ولی پدر و برادرش بر ضدّ اندیشه‌هایش بودند.
10. محمّدبن سعود، بنیان‌گذار اوّلین دولت سعودی یا آن چه امارت درعیه (منطقه‌ی مرکزی در کنار شهر ریاض، پایتخت کنونی عربستان) نامیده می‌شود. با محمّدبن عبدالوّهاب ملاقات کرد. این دو نفر بر بسیاری از کارها با هم به توافق رسیدند. آندو تصمیم به برپایی کشور و حکومتی گرفتند. او در سال 1765 میلادی درگذشت.
11. احمد جوید، الجذور التاریخیّه لظاهرة هدم الأضرحة و المشاهد، پایگاه اینترنتی امام شیرازی http://alshirazi.com/world/article/2012/344.htm.
12. خالد بغدادی، منبع سابق‌الذکر، ص 21-280.
13. به نقل از: جوین دایار، الفوضی التی نظّموها ... الشرق الأوسط بعد العراق، تعریف بسام شیخا، ص 117.
14. منبع پیشین، ص 119-121.
15. اندیشمند استراتژیست و مشاور امنیّت ملی در دولت جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق آمریکا، در بین سالهای 1977 و 1981. او هم اکنون به عنوان مشاور در «مرکز پژوهش‌های استراتژیک و بین‌المللی» و استاد درس سیاست خارجی آمریکا در مدرسه‌ی مطالعات بین‌المللی پیشرفته‌ی پاول- نیتز است.
16. سی و نهمین رئیس جمهور آمریکا در فاصله زمانی (1977- 1981).
17. منبع سابق‌الذکر، ص 112-122.
18. غسان عزی، «مستقبل العراق کمحدّد لمستقبل المنطقة»، مجلّة شؤون الأوسط، شمارة 129، ص 131.
19. به نقل از: «الحرب علی الإرهاب و الفهم الأمریکیّ للإسلام»، مجلة المستقبل العربیّ، شماره 310، ص 148.
20. فرح صابر، «أفغانستان فی ابیئة الإقلیمیّة»، مجلّة شؤون الأوسط، شماره 137، صص 180-188.
21. ابومصعب زرقاوی (1966- 2006) دارای تابعیّت اردنی است. در سال 1989 برای پیوستن به کودتای بر ضدّ هجوم اتّحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان سفر کرد. ولی در زمانی که او به افغانستان رسید نیروهای شوروی در حال ترک آنجا بودند. او در افغانستان با بن لادن ملاقات کرد.
22. غسان عزی، «عشرة مفاتیح لفهم اللغز العراقیّ»، قراءات، فانی لافورکاد، مجلّة شؤون الأوسط، شماره 129، ص 221.
23. گفته می‌شود که نام واقعی او ابراهیم عوّاد ابراهیم علی بدری سامرائی است. او در سال 1971 در شهر سامرا متولّد شده است. پایگاه ویکیپدیا، دولت اسلامی عراق و شام، http://ar.wikipedia.org
24. پایگاه «سکینه» گفتگویی پیرامون داعش با دکتر منصور شمری،
http://www.assakina.com/center/meetings/48866.html.
25. مرکز الرافدین للدراسات و البحوث الإستراتیجیّة، مَن المسؤول عن تمویل داعش؟
www.alrafeein.com/news.php?action=veiew&id=8714
26. سعودبن عبدالعزیز بن محمّد آل سعود، یکی از حاکمان اولین دولت سعودی است. او از زمان وفات پدرش در سال 1953 تا زمان وفات خودش در سال 1964 میلادی حکمرانی کرد.
27. خالد بغدادی، منبع سابق‌الذکر، ص 70.
28. پایگاه مرکز بین‌المللی مطالعاتی آیت‌الله شیرازی، واشنگتن، حضرت آیت‌الله سیدمحمّدرضا شیرازی: هدم مراقد البقیع تناقض مع کلّ القیم و جریمة بکلّ مقاییس،
http://www.siironline.org/alabwab/derasat (01)/422.htm
29. سرکیس ابوزید، ایران و المشرق العربیّ، مواجهة أم تعاون، ص 201.
30. پایگاه شبکه العالم، «هل باتت الأضرحة و المقامات الإسلامیة هدفاً للتکفیریّین؟»، 2012/10/2، http://www.alalam.ir/news/1325674.
31. پایگاه آژانس خبری براثا، http://burathanews.com/news/167446.html.
32. به نقل از: احمد جوید، منبع سابق‌الذکر.
33. پایگاه شبکه ماهواره‌ای «المسار» (وابسته به حزب الدعوه عراق)، «المسلّحون یقدمون علی تجیر مرقد الصحابی عمّار بن یاسر (ره)»، http://www.almasaraloula.tv/article show.aspx?ID=34199
34. قلعه حلب، یکی از باستانی‌ترین و بزرگ‌ترین قلعه‌های جهان محسوب می‌شود. کاربرد تپّه‌ای که قلعه بر روی آن قرار دارد به هزاره‌ی سوم پیش از میلاد برمی‌گردد؛ پس از آن چندین تمدّن در آن مستقرّ شده‌اند؛ از جمله یونانی‌ها، بیزنطی‌ها، ممالیک و ایّوبی‌ها. آشکار است که بیشتر سازه فعلی به دوره‌ی اسلامی ایّوبی برمی‌گردد.
35. پایگاه رادیو خبری «سوا»، مواقع أثریّه سوریه علی قائمة الیونسکو للتراث العالمی المهدّد، 2013/6/20، http://www.Radiosawa.com/content/syria-world-heritage-in-danger-unesco/225922.html.
36. پایگاه خبری SN، «الجماعات المسلّحة تواصل تدمیر المقامات و أضرحة الأولیاء فی سوریا»، 2013/1/27، http://www.slabnews.com/article/5592.
37. پایگاه التیّار، «تنظیم داعش یتابع عملیّه هدم الأضرحة و المقامات الدینیّة»، 2014/7/25، http://tayyar.org/tayyar/news/politicalnews/ar-ib/daesh-terrorism-ca-22.htm.
38. پایگاه شبکة العالم، منبع سابق‌‌الذکر.
39. احمد جوید، منبع سابق‌الذکر.
40. پایگاه شبکة العالم، منبع سابق‌الذکر.
41. احمد جوید، منبع سابق‌الذکر.
42. منبع پیشین.
43. صلاح عبدالرّزاق، «تهدیم العتبات و المراقد جریمة ضدّالدین و التراث الإنسانی»، پژوهشی ارائه شده به اولین کنفرانس علمی با عنوان: أثر الحروب و الإرهاب علی الآثار و التراث العراقیّ.
43. محمّد محمّد حیدری، أحداث العراق، معایشة عن قرب من لحظة سقوط بغداد حتّی تأسیس الوزارة الجدیدة، صص 185- 194.
45. سالم آلوسی، موجز دلیل آثار سامرّاء، صص 2-16.
46. صلاح عبدالرّزاق، منبع سابق‌الذکر.
47. احمد جوید، منبع سابق‌الذکر.
48. به نقل از: صلاح عبدالرزاق، منبع سابق‌الذکر.
49. امام خامنه‌ای، لحمک لحمی و دمک دمی، تعریب: دارالولایة للثقافة و الإعلام، ص 105.
50. سالم آلوسی، منبع سابق‌الذکر.
51. پایگاه موطنی، «العراق یستعدّ لإعمار جامع الملویّة التاریخیّ فی سامرّاء»، 2014/7/26، http://mawtani.alshorfa.com/ar/articles/iii/features/2012/7/6/feature-01?change_locate=true.
52. پایگاه روزنامه لبنانی المستقبل، «غیتس فی بغداد فجأة ویبدی خیبة أمله إزاء التقدّم المحرز ... تفجیر مرقد الصحابی طلحة بن عبیدالله فی البصرة»،
http://www.almustaqbal.com/v4/article.aspx?type= np&articleid=23727, 2007/6/16.
53. صلاح عبدالرزاق، منبع سابق‌الذکر.
54. پایگاه تیّار، منبع سابق‌الذکر.
55. راتب علی فرج، «الاعتداءات الإرهابیّة فی محافظة الأنبار»، پژوهش ارائه شده به نخستین کنفرانس علمی: أثر الحروب علی الآثار و التراث العراقی.
56. عبدالعزیز حمید، «مئذنة مدینة عانة» پژوهش ارائه شده به نخستین کنفرانس علمی: أثر الحروب علی الآثارو التراث العراقی.
57. پایگاه وطن، «تنظیم الدولة الإسلامیة یهدم مراقد و أضرحة و مساجد فی الموصل»، 2014/7/5، http://www.alwatannews.net/newsviewer.aspx?id=5guynplehbvgicqq73337i733337siq93339933339.
58. پایگاه سومریه نیوز، «تفجیر مرقد النبیّ جرجیس وسط الموصل»، 2014/7/25، http://www.alsumaria.tv/news/106517.
59. پایگاه شبکه الإعلام العربیّ، «عصابات داعش الإرهابیّة تفجّر مقام علیّ الاصغر ابن الإمام الحسن (علیه السلام) فی الموصل»، 2014/7/25، http://www.imn.iq/news/view.47595.
60. پایگاه سومریه نیوز، منبع سابق الذکر.
61. پایگاه شبکه ماهواره‌ای المسار، «تفجیر مرقدی النبیّ شیث و جرجیس (علیه السلام)، ... و أنباء عن تفخیخ المنارة الحدباء»، http://www.almassaraloul.tv/article show. aspx?id=52246
62. پایگاه تیّار، منبع سابق‌الذکر.
63. شبکه عراقیّه، پخش اخبار ساعت 6، 2014/8/4.
64. پایگاه خبری وای نیوز، «داعش تعتزم تفجیر منارة الحدباء و أهالی الموصل یشتبکون معهم فی محاولة لمنعهم»، 2014/7/25، http://www.ynewsiq.com/?aa=news&id22=6700&iraq
65. برای دانستن بیشتر در مورد این موضوع، ن. ک: مهدی حسین تمیمی، «الإرهاب و تدمیر المعالم التاریخیّة و التراثیّة» پژوهش ارائه شده به نخستین کنفرانس علمی: أثر الحروب علی الآثار و التراث العراقیّ. احمد جوید: منبع سابق‌الذکر.
66. برای دانستن بیشتر در مورد این موضوع؛ ن. ک. باسم حسن زیدی، داعش و التحوّلات الجدیدة فی العراق، http://www.alrafedein.com/news.php?action=vie&id=8694. و احمد جوید، منبع سابق‌الذکر، پایگاه «موجز»، القوی الصوفیّة: یجب مراجعة فتاوی ابن تیمیّه لتجفیف منابع التکفیر، 2014/2/19، http://almogaz.com/news/politics/2014/02/19/1345525.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: انتشارات دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام)، چاپ اوّل.